سفارش تبلیغ
صبا ویژن
به من نوری ببخش که در پرتوش میان مردم گام بردارم و در تاریکی ها بدان راه یابم و در شکّ و شبهه ها روشن شوم . [امام زین العابدین علیه السلام]
اصولگرا

در گفت‌وگوی اختصاصی «پرتو سخن» با آیت ا... علم الهدی، امام جمعه مشهد مطرح شد

 

راهکارهای مقابله با جنگ احزاب علیه دولت

گفتگو: محسن دارآبادی فراهانی

اشاره: مقام معظم‌رهبری در دیدار رئیس‌جمهور و دولتمردان با معظم‌له، کارشکنی‌ها علیه دولت نهم را به جنگ احزاب تشبیه کردند. در این‌باره گفت‌وگویی با آیت‌ا... علم‌الهدی انجام داده‌ایم که در ذیل می‌آید.

رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر هیات دولت با ایشان، دو جریان داخلی و خارجی را در مقابل این دولت دانستند که همچون جنگ احزاب دست به دست هم داده‌اند و فشار می‌آورند که دولت نهم را بکوبند. چرا رهبر معظم انقلاب چنین تعبیری فرمودند و دلیل اتحاد کنونی دشمنان اسلام چیست؟

در حقیقت مقام معظم رهبری با این بیان، خواسته‌اند از جریان خاصی که امروز در جامعه ما به وجود آمده و اساس نظام و انقلاب را هدف قرارداده‌ است پرده‌برداری کنند. این دولت در کانون کارگزاری نظام قرار گرفته و مطیع مقام معظم رهبری است و حرف امام و انقلاب را می‌زند، و عدالت‌خواهی و استکبارستیزی در آن تشخص دارد، و به همین سبب، هدف و سیبل این تهاجم شده است.

آن‌چه در جنگ احزاب صورت گرفت، همدستی و همیاری تمام جریان‌های ضداسلام در شبه جزیره عربستان بعد از شکست توطئه‌های فردی‌شان بود. از ابتدای ظهور اسلام، قریش از یک طرف و گروه‌های ملحد و مشرک دیگر هر کدام در ظرف وجودیشان، با استفاده از قدرت خود، علیه پیغمبر(ص) قیام کردند و شروع کردند با ایشان جنگیدند. تمام این حرکت‌ها و توطئه‌ها بر ضد رسول‌ا... شکست خورد، و کار به جایی رسید که هیچ‌یک به‌تنهایی جریان‌های مخالف اسلام به این نتیجه رسیده بودند که قدرت مصاف در برابر مسلمان‌ها و پیغمبر را ندارد. لذا در صدد برآمدند که با اتفاق و تجمیع قدرت و نیرو، بتوانند بر پیغمبر(ص) مسلط شوند و مسلمانان را شکست دهند. با این تفکر و اندیشه، جریان جنگ احزاب شروع شد.

چه جریان‌هایی در جنگ احزاب به مقابله با پیامبر اسلام(ص) برخاستند؟

در این جنگ، سه جریان کنار هم قرار گرفتند. اول جریان کفر و شرک و بت‌پرستی عربستان. دوم جریان یهود بهعنوان معاند هدفمند پیغمبر و اسلام و سوم جریان نفاقی که در مدینه نفوذ کرده و قدرت توطئه خودشان را از دست‌داده بودند. این سه جریان با هم یکی شدند و جنگ احزاب آغاز شد.

مقام معظم رهبری با تشبیهی که فرمودند، می‌خواهند مردم را به این نکته توجه دهند که در تجربه تداوم سی‌ساله این نظام به عنوان دستاورد محوری انقلاب، همه توطئه‌ها، از جنگ تحمیلی گرفته تا توطئه‌های بین‌المللی در تقابل با این نظام و کشور و حرکت‌های کور و هدفمند نفاق در داخل کشور، شکست خورده است. نفاق در شکل‌ها و رنگ‌های گوناگون، هم آن‌جایی که با قیام مسلحانه به مصاف این انقلاب آمده، هم آن‌جایی که در صدد براندازی نظام با یک حرکت نرم و کودتای خزنده اقدام کرده، شکست خورده است. جریان‌های بیرونی نیز در تهاجم‌شان، شکست خورده‌اند، هم شرق و هم غرب، در جبهه‌های اقتصادی و سیاسی، در همه توطئه‌ها در برابر نظام ما شکست خورده‌اند و امروز بعد از سی‌سال نظام ما قوی‌تر از روز اول حکومت می‌کند.

با این توضیح، الآن همه به این نتیجه رسیده‌اند که هیچ‌کدام به تنهایی قدرت مقابله با این نظام را ندارند و به‌همین سبب، در مقام مقابله با این نظام دست به یکی شده‌اند. درنتیجه، در برخورد با این نظام و جریان‌های آن، که در صف مقدم‌اش این دولت ارزشی قرار دارد، وزارت خارجه اسرائیل همان حرفی را می‌زند که در مجامع اروپایی زده می‌شود و همان حرف هم به وسیله جریان‌های نفاق داخلی و گروه‌های ضدارزشی و لائیک تکرار می‌شود! وقتی بناست یک موضع‌گیری در مقابل دولت انجام گیرد، ما یک هم‌نوایی بین این جریان‌ها احساس می‌کنیم. تعبیر مقام معظم رهبری در مقایسه حملات به دولت با جنگ احزاب نشان می‌دهد همان‌‌طور که جنگ احزاب در آن موقعیت شروع شد، موقعیتی که همه جریان‌ها از مصاف شخصی با اسلام ناامید شده بودند و جز این که با هم دست به یکی کنند، راهی در مقابله با پیغمبر نمی‌دیدند، الآن هم نظام ما در این شرایط قرار دارد.

طبیعی است همه این تهاجم‌های هماهنگ، متوجه دولت شود؛ چراکه این دولت در را‡س کارگزاری نظام است.

عامل پیروزی مسلمین در برابر احزاب در این جنگ چه بود؟

عامل اصلی این شکست و ناامیدی دشمن در داخل شبه جزیره عربستان، وجود اقدس امیرالمؤمنین علیه‌السلام بود. سنی و شیعه از پیغمبر اکرم(ص) نقل کرده‌‌اند که فرمود: «ضربه` علی یوم الخندق، افضل من عباده` الثقلین» یک ضربت امیرالمؤمنین که در روز خندق، به عمر بن‌ عبدود زدند و او را از پای در آوردند، از عبادت ثقلین و عبادت جن و انس بالاتر است. این فرمایش رسول اعظم یک پیشگویی بود؛ یعنی تمام عبادت جن و انس و اینکه خداگرایی و خداپرستی در زمین به وسیله اسلام، فراگیر شد و انسان‌ها در صفحه کره خاکی، در عبودیت خدا قرار گرفتند، به‌سبب آن ضربت امیرالمؤمنین علیه‌السلام در جنگ احزاب بود. اگر آن ضربت نبود و اسلام شکست می‌خورد، دیگر خدا روی کره زمین عبادت نمی‌شد. عامل شکست احزاب در جریان جنگ خندق، وجود اقدس مولی‌ امیرالمؤمنین بوده، و امروز هم عامل شکست همه قدرت‌ها در برابر این نظام و انقلاب، مقام ولایت است. آن روز ولایت مولی علیه‌السلام این شکست را بر دشمن، تحمیل کرد؛ امروز هم ولایت، این قدرت‌های متفق شرک و کفر و نفاق را شکست خواهد داد. ولایت‌گرایی مردم می‌تواند با احزاب امروز مبارزه کند؛ بنابراین، هر دولتی که در این نظام، مسؤولیت کارگزاری را برعهده گیرد، باید خاصیت شفاف اولیه‌اش باید ولایت‌گرایی باشد، و اگر ولایت‌گرایی باشد، این دولت می‌تواند در محور کارگزاری نظام قرارگیرد. اگر دولتی، ولایت‌گرایی را نداشته باشد، در برابر احزاب شکست می‌خورد و آن‌ها ممکن است پیروز شوند.

به جنگ‌های بعد از جنگ‌ احزاب اشاره کردید، مسلمین پیش از جنگ احزاب نیز، غزوات و سریه‌هایی داشته‌اند و از برجسته‌ترین آن‌ها جنگ‌های بدر و احد است. جنگ بدر که مسلمین در آن پیروز بودند، و جنگ احد که شکست ظاهری از آن مسلمین شد. آیا می‌شود در تطبیق با امروز، جنگ بدر را دفاع مقدس و جنگ احد را کمرنگ ‌شدن ارزش‌ها پس از دفاع مقدس در نتیجه پیروی از سیاست‌های اقتصادی و فرهنگی غرب، تجمل‌گرایی مسؤولا‌ن و رفاه‌طلبی، نفوذ سکولاریسم و لیبرالیسم در دولت‌ها - به تعبیر رهبر معظم انقلاب - که دولت نهم جلوی آن را گرفت، دانست؟

اول این که مسلمین در جنگ احد شکست نخوردند. جنگ احد، مظهر قدرت اسلام و پیغمبر بعد از جنگ بدر بود، البته حرکت نامساعدی در جنگ احد از سوی عده‌ای سر زد که در نتیجه، مسلمین مقداری خسارت دیدند. امیرالمؤمنین یکه و تنها لشکر سه هزار نفره قریش را شکست دادند، حتی همان مسلمان‌های مجروح در جنگ احد، دشمن را تا حمراء الاسد تعقیب کردند. این در حالی است که پیامبر فرموده بودند غیر از کسانی که در جنگ احد شرکت کرده‌اند برای تعقیب نیایند. وقتی این‌ها حرکت کردند، کفار ترسیدند و از حمراء الاسد هم فرار کردند و رفتند. احد در حقیقت برای ما مظهر قدرت دین و اقتدار متکی بر اخلاص و ایثار و خداگرایی مسلمین بود.

ما در انقلاب سی‌ساله خودمان، نوسان‌هایی در عرصه این نظام داشته‌ایم. تشبیه دفاع مقدس به جنگ بدر، تشبیه جالبی است. اما جریان‌هایی که بعد پیش آمد، تنها مسأله غنیمت‌گیری بعضی وابستگان این انقلاب یا برخی افرادی که برای انقلاب زحمت کشیده بودند، نبود. آن‌ها هم در نوسانات بعدی نظام و انقلاب و فضای لیبرالیستی و سکولاریستی به وجود آمد، این در حقیقت معلول دو قضیه‌ای بود که از همان ابتدا هم مقام معظم رهبری با این دو جریان مخالف بودند، و موضع‌گیری مشخصی هم داشتند. دو حرکت انجام گرفت که انقلاب را دچار نوسان و خسارت کرد. نمی‌شود البته گفت، کسانی که عامل این خسارت‌ها بوده‌اند، آگاهانه به این اقدامات دست زده‌ و خدای ناکرده قصد خیانت و یا ضربه‌زدن را داشته‌اند. شاید آن‌ها هم ناآگاهانه فکر می‌کرده‌اند این خط و روش‌، خوب است. یکی توسعه اقتصادی با الگوی غربی بود و دیگری بحث توسعه سیاسی با دنباله‌روی از غرب بود. این‌ها به منزله دو تبری بودند که از دو طرف بر پیکر درخت انقلاب فرود آمدند و این درخت را مصدوم کردند. شاید قصد بدی هم نداشتند. گمان می‌کردند راه توسعه اقتصادی ما بعد از جنگ تحمیلی، توسعه با الگوی غربی است! یا راه توسعه اجتماعی و سیاسی ما همان توسعه سیاسی با الگوی غربی است. این‌ها واقعا دو ضربه جانکاه بود که از دو طرف بر پیکر این انقلاب زده شد و ما راهمان را گم کردیم؛ ولی رهبری حکیمانه مقام معظم رهبری و آن سکانداری مدبرانه ایشان به کلی مساله را حفظ کرد و کشتی انقلاب در مسیر خودش قرار گرفت و ارزش‌های انقلاب و امام به جامعه ما برگشت و این خودش را در انتخابات ریاست‌جمهوری نهم، انتخابات مجلس و همه گزینش‌های مردمی پس از آن نشان داد.

البته برخی سران جریان‌های گذشته، اعلام کرده‌اند که می‌خواهند آب رفته را به جوی بازگردانند‌! و وضعیتی را که پس از انتخابات نهم ریاست‌جمهوری به وجود آمده را تغییر دهند و عمده تلاش خود را هم بر روی همین امر قرار داده‌اند.

آن‌ها حرف‌های مختلفی می‌زنند. یک بار گفته‌اند ‌‌‌که ما به ارزش‌ها و اصول‌ انقلاب باز گشته‌ایم. این در جامعه توقعات و مطالباتی را بر می‌انگیزد. ما باید فکر کنیم مطالبات مردم را چه طور جواب بدهیم. این حرف آن‌ها به معنای ندامت است از آن‌چه پیش از آن دنبال می‌کرده‌اند. اما یک حرف هم این است که می‌گویند اصل بازگشت به ارزش‌های انقلاب و شعارهای اصلی زمان امام و انقلاب، جوابگوی این مطالبات نیست و وضع موجود را باید دگرگون کنیم! البته آن‌ها به‌گونه‌ای حرف می‌زنند که هر کسی از ظن خود یارشان می‌شود! دو جور می‌شود آن را تفسیر کرد. اگر ما این دو حرف را کنار هم بگذاریم و بررسی کنیم، احتمالاتی دارد. یک احتمال این که خیر! روش ما روش خوبی بوده، باید دوباره همان توسعه اقتصادی و سیاسی غربی پیگیری شود؛ بی‌بندوباری و حرکت جامعه به سوی لائیسم ترویج شود و... خوب اما این را تجربه کرده‌ایم و نتیجه‌اش مقابله و معارضه با انقلاب و اسلام است. ما از این وضعیت عبور کرده‌ایم. در سال 76 که به آن توسعه سیاسی غربی تن دادیم، در حقیقت جنگ سخت ما گذشته بود و ما پیروز شده بودیم، جنگ نرم هم علیه ما شروع نشده بود. الان دو سه سال است که جنگ نرم علیه این نظام شروع شده است. با شروع شدن جنگ نرم، این که ما ارزش‌ها و اصول انقلاب را تضعیف کنیم و بخواهیم برگردیم به آن توسعه سیاسی با الگوی غربی و رشد با الگوی دینی را کنار بگذاریم، به معنای کلنگ و تبری به دست گرفتن و انقلاب را از ریشه زدن است.

برخی مدعیان اصول‌گرایی در سپاه پیامبر، بعد از این که قدرت و لشکرکشی احزاب را دیدند، دچار ترس شدند و بحث مخالفت و عبور از پیامبر را مطرح کردند. رهبر معظم انقلاب در دیداری که با هیات دولت داشتند، خط تخریب داخلی دولت را شامل طیف وسیعی دانستند، اعم از بعضی که بی‌خبرند و مغرض نیستند، عده‌ای که غرض‌های شخصی و سطحی دارند، و برخی که غرض‌های عمقی با نظام دارند و از امام در دلشان کینه است و حرف‌های امام را یا از اول قبول نداشتند یا حالا قبول ندارند. امروز در میان برخی چهره‌ها مخالفت با دولت دیده می‌شود که متأسفانه نمی‌توان به هیچ عنوان آن را از روی بی‌خبری و بی‌اطلاعی دانست.

این فرمایش رهبری در ارتباط با تخریبگران دولت است. رهبر معظم انقلاب مرز میان انتقاد و تخریب را مشخص کرده‌اند. ببینید، هر کسی که در ارتباط با دولت حرفی زد، الزاما مخالف دولت نیست. اگر فکر کنیم همراهی و تایید و پشتیبانی دولت به این است که افراد لب ببندند و به هر برنامه‌ای که در کشور اجرا می‌شود تن دهند، این فکر غلط و خیال باطلی است. ما نباید از شخصیت‌های سیاسی و نخبگان جامعه توقع داشته باشیم که درباره هر جریانی که پیش می‌آید، تسلیم باشند و حرف نزنند و اگر هم حرف زدند، بگوییم این‌ها مخالف دولت هستند. مقام معظم رهبری بارها فرمودند مخالفت با دولت درست نیست؛ تخریب دولت جایز نیست، اما انتقاد از دولت درست است. باب انتقاد بسته نیست. یعنی اگر برنامه و اقدام و جریانی که از سوی دولت اتفاق می‌افتد و این به نظر کسی خلاف رسید و به نظرش اشکالی داشت، آن اشکال را باید بگوید. حرفش را باید بزند. نباید هر کسی نظریه‌ای داد بگوییم با دولت بد است و دشمنی دارد. حتی افرادی که از اول پای این دولت ایستاده و حمایت کرده‌اند، حالا اگر آمدند در یک مساله اقتصادی یا مساله فرهنگی نظری دادند که با نظر دولتمردان هماهنگ نبود و یا ایرادی داشتند، ما نباید بگوییم همه این‌ها مخالف دولت هستند. انگ مخالفت با دولت به افراد زدن، خودش راهی برای تضعیف دولت است. من به افراد و جریان‌هایی که بر حسب پیروی از مقام معظم رهبری، می‌خواهند دولت را حمایت کنند توصیه می‌کنم دوست نادان نباشند و دولت را به اشتباه تضعیف نکنند. این که ما بیاییم مدام به آمار مخالفین دولت اضافه کنیم، دشمنی با دولت است. یعنی کسانی که حتی حرفی را به عنوان حمایت و دلسوزی از دولت، ما بیاییم این‌ها را در فهرست مخالفین دولت جا دهیم! کسانی که این کار را انجام می‌دهند، با دولت دشمنی کرده‌اند.

یکی دیگر این است که وقتی افراد حرفی را می‌زنند و انتقادی می‌کنند، باید دید موضع حرف‌شان چیست. واقعا این‌ها از موضع مخالفت با دولت و اعتراض به دولت حرف می‌زنند، یا این‌که در موضع حمایت از دولت ایستاده‌اند و از باب امر به معروف و نهی از منکر دارند حرف می‌زنند، ما باید ببینیم دقیقا چه نظری می‌دهند.

نکته دیگر این است که حرف‌های دلسوزان را از زبان دشمنان دولت نقل کنیم! اگر آقایی از روی دلسوزی حرفی در نقد یک برنامه فرهنگی یا اقتصادی دولت می‌زند، ما نرویم و ببینیم او چه گفته، اما وقتی یک روزنامه ضددولتی و یا یک سایت مخالف، نقطه‌های مثبت حمایت از دولت را از آن حذف و فقط نقطه نقد دولت را برجسته می‌کند، ما بیاییم همان برجسته را بگیریم! هم به آقای رئیس‌جمهور گزارش دهیم، هم در هیات دولت مطرح کنیم، و این را به عنوان دیدگاه آن آقا تبلیغ نماییم و از یک نیرویی که طرفدار دولت است، یک عنصر ضد دولت بسازیم. این بزرگ‌ترین دشمنی با دولت است. این تقویت دولت نیست. به عنوان نمونه، دفتر تبلیغات جزوه‌ای درباره مواضع و دیدگاه‌ها منتشر می‌کند. در آن جزوه، مواضع و دیدگاه خودم را دیدم، تمام مدارکش یا روزنامه کارگزاران است یا دیگر روزنامه‌ها و سایت‌هایی که ضد ما هستند و مواضع‌شان با ما مخالف است! ما این‌ها را قبول نداریم و این‌ها هم ما را قبول ندارند، چرا حرف ما را از این‌ها نقل می‌کنید؟! از این روزنامه‌ها و سایت‌ها مطالب تقطیع شده و تحریف شده را آورده و نوشته مواضع و دیدگاه‌های سیداحمد علم‌الهدی!

شخص رئیس ‌جمهور بارها اعلام کرده است که من دست منتقدانم را می‌بوسم برای نمونه با اقتصاددانانی که در نامه‌هایی مواضع اقتصادی دولت را زیر سؤال بردند، جلسه ترتیب داد و آن‌ها را تکریم کرد. اما اکنون با برخی سیاه‌نمایی‌ها علیه دولت از سوی برخی سیاستمداران مواجه هستیم که رهبر معظم انقلاب در خطبه‌های نمازجمعه اخیر آن‌ها را «بی‌انصافی» دانستند. این سیاه‌نمایی‌ها عینا در پایگاه‌های دشمن هم نقل می‌شود، جای هیچ شک و شبهه‌ای نیست که سیاست خارجی استکبارستیز دولت، نقطه قوت، افتخارآفرین و عزت‌بخش آن است و شما هم بارها به آن اشاره کرده‌اید، اما سیاه‌نمایی‌ و زیر سؤال بردن این سیاست‌ها از سوی کسانی که خود را سیاستمدار می‌دانند، چه معنایی جز تخریب و دشمنی با دولت دارد؟!

شاید نشود این افراد را جزو احزاب درگیر با پیامبر و مسلمین دانست. نظر مقام معظم رهبری هم این نیست. در جنگ احزاب وقتی عمربن‌عبدود مبارزه طلبی می‌کرد، عده‌ای از کسانی که پشت سر پیغمبر مقابل احزاب ایستاده بودند دچار تردید شدند و در فکر این افتادند که پیامبر با احزاب صلح کند! عده‌ای در صدد برآمدند یک رابطه و لابی برقرار کنند تا اگر احزاب پیروز شدند، این‌ها بتوانند خودشان را حفظ کنند! این‌ها همه‌اش در لشکر پیغمبر بود. و این لشکر، لشکر پیغمبر بود.

منافقین بودند؟

خیر! منافقین رفتند داخل مدینه که مدینه را به هم بریزند. عده‌ای هم رفتند آن طرف خط، ولی این‌ها که عرض کردم، داخل لشکر پیغمبر و پشت سر پیغمبر بودند و وقتی عمربن‌عبدود به دست علی علیه‌السلام کشته شد، خود این‌ها تکبیر گفتند و واقعا خوشحال شدند. ما الان هم در صف نیروهای مثبت، افرادی را داریم که حالا به هر عنوانی به میدان می‌آیند، نمی‌شود فوری روی این‌ها برچسب بزنیم به عنوان عبدا...‌ بن ابی جنگ احزاب. قضیه به این سادگی نیست. به جز جریان‌های لائیکی که اصلا رهبری را نپذیرفتند، ولایت را قبول نکردند، و نقطه مقابل‌شان هم شخص رهبری و ولایت است. مثل عبدا... بن ابی. این‌ها الآن در مملکت هستند. جریان‌هایی مثل سازمان‌های نامشروع و حزب‌های غربگرا که عبدا... بن ابی‌های زمان به شمار می‌آیند. این‌ها عوامل نفاق داخلی محسوب می‌شوند که با عوامل خارجی هم‌دست هستند تا نظام را براندازند. این نظام را با این وضع قبول ندارند. بعضا خودشان هم گفته‌اند که نظام را با محوریت ولایت قبول ندارند.

به هر حال با این طیف مواجه هستیم و تعبیر رهبر معظم انقلاب برای حزب‌ا... اصیل، تکلیف‌آفرین است، در مقطع کنونی وظیفه خواص را چه می‌دانید؟

خواص و حزب‌ا... اصیل باید راه خود را بروند. ما نباید نیروی خودمان را صرف برخورد کنیم؛ چرا که از حرکت اصلی باز می‌مانیم. کما این که در جنگ احزاب پیغمبر هم نیروی خودش را صرف برخورد با افکار پراکنده و پریشانی که در لشکرشان بود نکردند. پیامبر پس از این که احزاب فراری شدند، برگشتند و ریشه منافقین را در مدینه کندند؛ ولی به این افراد کاری نداشتند. اگر ما نیروی خودمان را صرف برخورد داخلی کنیم، از مواجهه و مقابله با دشمنی که در احزاب با هم یکی شدند، باز می‌مانیم. این را باید توجه داشته باشیم.



  • کلمات کلیدی :
  • محمد حق جو ::: پنج شنبه 87/7/25::: ساعت 10:17 عصر


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 452
    بازدید دیروز: 150
    کل بازدید :1802790

    >> درباره خودم <<

    >> پیوندهای روزانه <<

    >>آرشیو شده ها<<
    آذر - دی - بهمن 1385
    بهمن 85
    نیمه اول اسفند 85
    نیمه دوم اسفند 85
    فروردین 86 یک
    فروردین 86 دو
    فروردین سه
    فروردین 4
    اردیبهشت 1
    اردیبهشت 2
    اردیبهشت 3
    اردیبهشت 4
    خرداد 86
    تیر 86
    مرداد 86
    شهریور 86
    مهر 86
    آبان 86
    آذر 86
    دی 86
    بهمن 86
    اسفند 86
    فروردین 87
    اردیبهشت 87
    خرداد 87
    تیر 87
    مرداد 87
    شهریور 87
    مهر 87
    آبان 87
    آذر 87
    دی 87
    بهمن 87
    اسفند 1387
    فروردین 1388
    اردیبهشت 1388
    خرداد 1388
    تیر 1388
    مرداد 1388
    شهریور 1388
    مهر 1388
    آبان 1388
    آذر 1388
    دی 1388
    بهمن 1388
    اسفند 1388
    فروردین 1389
    اردیبهشت 1389
    خرداد 1389
    تیر 1389
    تیر 89
    مرداد 89
    شهریور 89
    مهر 89
    آبان 89
    آذر 89
    دی 89
    بهمن 89
    اسفند 89
    فروردین 90
    اردیبهشت 90
    خرداد 90
    تیر 90
    مرداد 90
    شهریور 90
    مهر 90
    آبان 90
    آذر 90
    دی 90
    بهمن 90
    اسفند 90
    فروردین 91
    اردیبهشت 91
    خرداد 91
    تیر 91
    مرداد 91
    شهریور 91
    مهر 91
    آبان 91
    آذر 91
    دی 91
    بهمن 91
    اسفند 91
    زمستان 91
    بهار 92
    تابستان 92
    پاییز 92
    زمستان 92
    بهار 93
    تابستان 93
    پاییز 93
    زمستان 93
    بهار 94
    تابستان 94
    پاییز 94
    زمستان 94
    بهار 95
    تابستان 95
    پاییز 95
    زمستان 95
    بهار 96
    تابستان 96
    پاییز 96
    زمستان 96
    بهار 97
    تابستان 97
    زمستان 97
    پاییز 98
    بهار 99
    پاییز 99
    زمستان 99
    بهار 0
    تابستان 0
    زمستان 0

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    اصولگرا

    >>لینک دوستان<<

    >>لوگوی دوستان<<













    >>اشتراک در خبرنامه<<
     

    >>طراح قالب<<